تقديم به پسر گلم سهند جان

  يه جمعه زيبا به همراه خاله سونا اينا كه  بهمون خيلي خوش گذشت كلي گشتيم تا يه جاي دنج پيدا كرديم  بعدش هم از دست خورشيد خانوم همش اين ور رفتيم اون ور رفتيم خلاصه كه ابرها شرمنده مون  كردن و يه سايه زيبا برامون اوردن                  اينم بهانه گيري هاي كودكانه شما    ...

پسر خوشگلم يه بار وقتي كوچيك بودي بردمت پارك پتروشيمي خيلي زود چراغهاي اونجا رو خاموش كردن و پارك تاريك شد از اون روز شما به اون پارك ميگي قره پارك ( پارك سياه)               ...

چند هفته اي بود كه ما درگير ثبت نام سهند جونم بوديم  تا اينكه خاله ليلي پارلا رو به ما معرفي كرد رفتيم و سهند رو ثبت نام كرديم امروز هم در واقع جشن آغاز سال تحصيلي بود صبح بيدار شديم مامان هم بخاطر شما مرخصي گرفته بود با هم صبحونه خورديم لباسهاي خوشگلت رو كه از پارلا داده بودند رو پوشيديم و رفتيم پارلا خيلي خيلي خيلي آغاز خوبي بود ......... ...